زبانحال حضرت علی در شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
این قدر بین رفتن و مـانـدن نمان، بمان پیـرم مکن ز بارغمت ای جوان، بمان خورشید من به جانب مغرب روان مشو قــدری دگر به خـاطر این آسمان بمان مهمان نُـه بـهـار عـلـی پا مکـش ز باغ نــیــلــوفــر امــانــتــیِ بــاغـبـان بـمان ای دل شکسته آه تو ما را شکسته است ای پــرشکسته پر مکش از آشیان بمان دیگر محل به عرض سلامم نمی دهنــد ای هــم نشین این دل بی همـزبان بمان روی مـرا اگـر به زمـین می زنی بـزن اما بـیــا بـخــاطــر این کــودکـان بمان در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست ایـنـقـدر بین رفـتن و مـانـدن نمان بمان |